رها: شعر زمانه
این نوشتهها منتخبی کپی شده از نوشتهی بلاگرهاست و نشانی هرکدوم با علامت + داده شده، فقط چیدمان نوشتهها رو عوض و برای هرکدوم یه عنوان انتخاب کردم، همین!
پی نوشتی که بهناچار در پیش میآید:
این نوشته، به شوخیه!
وقتی تعریف و تمجیدهایی که از مهدی شده بود رو خوندم بیشتر از اینکه باعث برانگیخته شدن احساساتام بشه، مرا خنده فِگِفت (گیلکی بخونید). واسه همین یه بخشهایی از نوشتهی دوستان رو پشت سر هم نوشتم و این شکلی شد که میبینین.
جون هرکی دوست دارین تفسیرش نکنین. آبروی منو حفظ کنین خب!
صاحب سیبستان
بعضی از حصارهایاش را فروگذاشته بود
و همراه با آن
سپرهایاش را هم بر زمين نهاده بود.
…
زمانه،
نه بیبیسی بود،
نه راديو فردا،
نه دويچهوله
و نه هيچ رسانهای صوتی-تصويری يا مکتوبِ از پيش موجودِ ديگر.
او باغبانی بود که سیبستاناش را گسترش داد
تا افراد هر چه بيشتری از آن حظ و بهره ببرند.
البته او برای بسط بوستاناش
نیازمند یاری مالی از جايی بود.
کار مهدی جامی به پايان نرسيده است:
«هزار بادهی ناخورده در رگِ تاک است»
(نقل از رهای راديوسيتی)
[رهای رادیوسيتی] | کلیدواژهها: