اميرپويان شيوا: زمانه
دربارهی مسألهی زمانه، تا حالا چیزی نگفته بودم. نزدِ من مهدی جامی، اهل رسانهی خلّاقیست که با ایدهی نابش زمانه را راه انداخت. گمانم، کم و بیش شکلی از وفاقِ جمعی وجود دارد که ایدهی زمانه – اصلاً فارغ از اجرایش – نو و تازه بوده و مفاهیمِ جدیدی نه تنها به حوزهی رسانههای فارسیزبان که به حوزهی رسانه به طورِ کلّی آورده. دربابِ ایدهی زمانه، پیشتر نوشتهام و تکرار نمیکنم. دربارهی مسألهی اخیر هم تا حالا چیزی نگفته بودم؛ چون علیرغمِ سوگیری شخصیم به سمتِ مهدی جامی – براساسِ نوشتههایی که از دو جانبِ ماجرا حول مسأله منتشر شده – قضاوتِ قاطعی حاصلِ دادههای واقعی دربارهی پیشآمدهها نمیتوانستم بکنم و بنابراین، به طور عمومی چیزی از این سوگیری شخصی نگفتم.
قصد هم نداشتم چنین کنم. با اینحال، نوشتهی نبوی کّکش را به جانم انداخت و افشاگری اخیر معروفی مصمّم کرد. بیپرده، با خواندنِ نوشتهی معروفی مشمئز شدم؛ نه از شیوهای که سویهی حالا غالبِ غائله پیش گرفته که از خودِ واژههایی که او به کار برده. من هیچ نمیدانم که داخلِ زمانه چه گذشته؛ امّا ندانستم دلیل نمیشود نگویم حالم از نوشتهی معروفی به هم خورد. چرایش همانجا لای سطرهای نوشتهی خودش هست. آدمهایی که اگر کارشان را دوست نداشتم، دستِ کم امّا اسمهای بزرگی داشتند، وقتی اینطور دستبهکار میشوند، نه اشتباههای عمده که گندهای بزرگی میزنند، به قدرِ اسمشان.
(نقل از راز)
[اميرپويان شيوا] | کلیدواژهها: